افزایش سن بازنشستگی؛ از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم

[ افزایش سن بازنشستگی؛ از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم ]

سیستم‌های بیمه‌های اجتماعی بر اساس طرح‌های مستمری که مبتنی بر پرداخت بر اساس اصول و قواعد بیمه‌ای هستند فعالیت می‌کنند. اگر قرار است عدالت میان شرکای دخیل در این معادله وجود داشته باشد باید ورودی و پرداختی این صندوق‌ها بر پایه سابقه و میزان حق بیمه پیش برود و سازمان‌های بیمه‌گر هم در مقابل ریسک‌های موجود را تقبل می‌کنند مانند از کارافتادگی یا فوت که صرف نظر از سابقه کار، بر اساس قانون موظف به پرداخت مستمری هستند اما مساله بازنشستگی موضوعی دیگر است. بازنشستگی مبتنی بر اراده فرد و کارفرما صورت می‌گیرد. در جامعه ما در یک دهه اخیر امید به زندگی ١٢ سال افزایش یافته است، طبق قوانین و معادلات بیمه‌ای در دنیا وقتی میزان امید به زندگی افزایش پیدا می‌کند، متناسب با آن سن بازنشستگی و سابقه افراد هم افزایش پیدا می‌کند تا هم فرد بتواند نقش بیشتری در جامعه ایفا کند و هم از سالمندی زودرس که نتیجه پایان اشتغال است، جلوگیری شود. متاسفانه در کشور ما بر اساس یک سری قوانینی که در یک دهه اخیر تصویب شد ما بر عکس روند دنیا عمل کردیم و نه تنها سن بازنشستگی افزایش نیافت بلکه با کاهش سن بازنشستگی هم روبه‌رو بوده‌ایم و این در حالی است که در سند چشم‌انداز رشد ٨ درصدی اقتصاد مدنظر قرار دارد که برای رسیدن به این هدف باید افراد فعال بیشتر با سال‌های طولانی‌تر فعالیت داشته باشیم. اما در این یک دهه چنان ضربه‌ای به فرهنگ کار و تلاش در کشور وارد شد و جایش را فرهنگ کاهلی گرفت که بسیاری از افراد می‌خواهند که هرچه زودتر تبدیل به مستمری‌بگیر شوند. دو قانون که در این سال‌ها تصویب و دایمی شدند، نقش عمده‌ای در این مساله داشتند. اول «بازسازی و نوسازی صنایع» است. اگر صنایع یک کشور نیاز به بازسازی و نوسازی دارند باید اینچنین قانونی به صورت کوتاه‌مدت اجرا شود و هزینه را بنگاه‌های مورد نظر بپردازند اما در کشور ما قانون پنج ساله تبدیل به قانون دایمی شد و هزینه‌هایش را به نهادهای بیمه‌گر تحمیل کرد. قانون دوم «مشاغل سخت و زیان‌آور» است. در دنیا اصلا اجازه داده نمی‌شود که بنگاه‌های زیان‌آور پا بگیرند و فقط سختی کار را به رسمیت می‌شناسند که در آن مورد هم از طریق کاهش ساعت کار با حفظ حقوق، این مشکل را جبران می‌کنند. اما اینجا ما نه‌تنها زیان‌آور بودن بنگاه را به رسمیت می‌شناسیم و به آنها مجوز می‌دهیم بلکه هزینه‌های آن را به تامین اجتماعی تحمیل می‌کنیم و علاوه بر آن توجه نمی‌کنیم که زیان‌آور بودن باعث کاهش عمر کارگر می‌شود. در قانون مشاغل سخت و زیان‌آور که در دهه ٧٠ تصویب شد قرار بود که کارگران بنگاه‌هایی که به عنوان زیان‌آور شناخته می‌شوند از مزایای تامین اجتماعی استفاده کنند اما ظرف دو سال وزارتخانه‌های صنایع، بهداشت و کار و رفاه اجتماعی هم آن بنگاه‌ها را ملزم به این کنند که عومل زیان‌آور را از محیط کار حذف کنند اما در عمل تنها بخشی که به اجرا درنیامده همین حذف عوامل زیان‌آور بوده، بنگاه شکل می‌گیرد، فعالیت می‌کند، عمر کارگران را می‌کاهد و تامین اجتماعی مکلف به پرداخت هزینه این قانون است. افزایش سن بازنشستگی که هرازگاهی مطرح می‌شود بسیار منطقی و مبتنی بر الگوی سازمان‌های بیمه‌گر در همه جای دنیاست اما از آن جایی که ما نه تنها به سمت اصلاح نرفته‌ایم بلکه با قوانین یک دهه گذشته مشکلات تازه هم ایجاد کرده‌ایم، باید گفت که افزایش سن بازنشستگی پیشکش! ما به بازگشت به همان قوانین بیمه‌ای به قبل از تصویب دو قانون بازسازی و نوسازی صنایع و مشاغل سخت و زیان‌آور راضی هستیم. به قول معروف از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید.

نرم‌افزار جامع مالی و اداری ویژن

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا