تحلیلی تازه از فیش‌های حقوقی فاش شده بیمه مرکزی

چند روز پیش اعلام شد: رئیس کل بیمه مرکزی آقای دکتر محمد ابراهیم امین از سمت خود استعفا داد. وی در نامه استعفای خود به وزیر اقتصاد از ادبیات جالبی استفاده کرده است که در نوع خود می تواند بسیار جالب، امیدوارکننده و البته خوشحال کننده باشد.اینکه یک مدیر رده بالای دولتی پس از برملا شدن یک خبری که به حوزه مسئولیت مربوط است استعفا داده و مسئولیت مشکلات را شخصا بر عهده گرفته و از مردم عذرخواهی کند در ادبیات مدیران دولتی کشور کمتر دیده شده است.

حال اگر بخواهیم به دلیل استعفای رئیس کل بیمه مرکزی که برملا شدن فیش حقوقی چند ده میلیون تومانی یکی از مدیران بیمه مرکزی بپردازیم باید گفت که به نظر می‌رسد در این خصوص حساسیت بیش از حد بوده و رسانه ها با بزرگنمایی بیش از حد این موضوع، باعث این استعفا شدند. به شخصه و براساس تجربه شخصیم خودم که چند سالی به عنوان مشاور و همچنین کارشناس منابع انسانی فعالیت کرده ام، حقوق ماهانه ۲۰-۳۰ میلیون تومان برای مدیران رده بالای سازمانهای مالی و بانکی و بخش بیمه اصلا چیز عجیب و غریب و استثنایی نیست. کلا رنج حقوقی و دریافتی ماهانه در حوزه بازار سرمایه، بانکها و بخش بیمه در همه جای دنیا بالاتر از سایر مشاغل هست و این مورد در ایران نیز صدق می کند.

همه جای دنیا اعضای هیئت مدیره و مدیران رده بالای سازمانها حقوق های به مراتب بالاتری را به نسبت سایر پرسنل سازمانی می گیرند و در ایران هم این مورد صدق می کند. اتفاقا به نظرم اگر دریافتی مدیران سازمانهای مالی و بانکی را براساس قدرت خرید ریال در ایران که معادل هر دلار حدود ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ می‌شود در نظر بگیریم، حتی حقوق ماهانه ۴۰ میلیون تومان برابر سالانه حدود ۵۰۰ هزار دلار می‌شود که اصلا و ابدا در مقابل دریافتی مدیران شرکت‌های بزرگ در آمریکا و حتی کانادا قابل مقایسه نیست و حتی خنده دار هست. دقت کنید منظور از شرکتهای بزرگ، اپل، گوگل، شرکتهای نفتی و خودرویی یا مدیران بانکهای بزرگ بین المللی نیست بلکه مقایسه با شرکتهای نه چندان بزرگ هست. ما در ترم اول تحصیلی دوره فایننس در Edwards School of Business در دانشگاه ساسکاچوان کانادا درسی با عنوان Advanced Theory of Finance داشتیم که یک فصل کامل آن در خصوص دریافتی مدیران شرکت‌های مختلف آمریکایی و کانادا به صورت شفاف در کلاس بحث می شد. این دریافتی شامل حقوق ثابت ماهانه و سهیم کردن مدیران در سهام ممتاز شرکت و دریافت سود سهام و سایر پاداشهای دوره ای و سالانه هست.

به عنوان مثال مدیر عامل CitiBank آمریکا در مجموع دریافتی سالانه حدود ۵۰میلیون دلار دریافت می کند. مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره سایر شرکتهای معظم آمریکایی به صورت میانگین حدود ۲۰ تا ۴۰ میلیون دلار در سال دریافتی دارند. مثال دیگر مدیرعامل Ontario Power Generation هست که یک مدیر دولتی شرکت توزیع برق (معادل ایرانی آن) در استان انتاریو کانادا هست و دریافتی کل سال ۲۰۱۳ وی حدود سه میلیون دلار بوده است (حدود ۲۵۰ هزار دلار در ماه) که خوب یادم هست در اینجا استاد ما در کلاس با پوزخندی این عدد را رقم ناچیزی برای یک مدیرعامل می دانست.

حال این اعداد و ارقم را مقایسه کنید با رقم دریافتی اعضای هیئت مدیره بیمه مرکزی ایران (در بهترین حالت حدود۶.۱ دریافتی مدیر استانی در کانادا با احتساب قدرت خرید و نه تبدیل مستقیم دلار روز به ریال) که در واقع بزرگترین شرکت بیمه کشور هستند و در سطح ملی فعالیت می کنند. اکنون ممکن است برخی دوستان این ایراد را بگیرند که باید میانگین حقوق در سطح جامعه ایران را هم باید در نظر گرفت که جواب این سال نیز اظهر من الشمس است. زیرا زمانی که میانگین حقوق در آمریکا براساس سرانه حدود ۵۰ هزار دلار در سال هست، رقمهای دریافتی ده‌ها میلیون دلاری مدیران بسیاری از شرکت‌ها چه توجیهی خواهد داشت؟! در مورد کارایی و شق القمر کردن مدیران غربی هم بحث نکنیم بهتر هست چون همه جای دنیا کار اصلی بر دوش کارشناسان و مدیران عملیاتی سطح سوم هست تا مدیران و افراد رده بالا و جز در موارد اسثتنایی مانند بیل گیتس، استیو جابز و … در باقی جاها همه افراد سازمان در موفقیت آن کمپانی باهم نقش دارند.

به هرحال نگاه سوسیالیستی به اقتصاد ایران که جنبه های اقتصاد آزاد و کاپیتالیسم در آن کاملا می‌چربد نه تنها دوای درد نیست بلکه مشکلی بر مشکلات و کلافی بر کلافهای سردرگم این اقتصاد می افزاید. جایی که در بین عموم انتظار می‌رود یک مدیر رده بالا، حقوقی متناسب یا نزدیک به یک کارشناس بگیرد قطعا راه را غلط رفته ایم و زمینه فرار استعدادها را از سازمان و اقتصاد خود فراهم می‌کنیم. مثال ساده این مورد، تجربه شخصی خودم در زمان کارم در سازمان بورس و اوراق بهادار هست. این سازمان با اینکه به جرات یکی از بهترین پکیج های حقوقی و مزایا را در میان تمام شرکت‌های دولتی و خصوصی داراست اما بسیاری از همکاران ما در پست‌های کارشناسی و کارشناس مسئولی با کوله باری از تجربه کسب شده در سازمان، زمانی که اولین پیشنهاد وسوسه انگیز کاری بهتر از شرکت‌های تامین سرمایه خصوصی برای پست‌های مدیریتی را دریافت می‌کردند به راحتی از سازمان جدا می‌شدند و دلیل آن هم عدم امکان افزایش حقوق وی به صورت یکباره براساس قوانین و مقررات داخلی سازمان بود.

در حالی که براساس تجربه شخصی خودم که مدتی است با یک شرکت بزرگ مالی و بیمه در کانادا همکاری حرفه ای دارم، اگر همین فرد توانمند در یک شرکت آمریکایی یا کانادایی کار می‌کرد توان چانه‌زنی بالایی برای بالابردن حقوق و دستمزد خود برای ماندن در محل کاری کنونیش داشت، چون آن شرکت برای منابع انسانی خود و دانش کسب شده فرد ارزش قائل بوده و سعی در حفظ این فرد تا حد امکان می کرد.

منبع» اقتصادنیوز /میثم شاوردی/ دانشجوی تحصیلات تکمیلی فایننس دانشگاه ساسکاچوان کانادا و تحلیلگر مالی شرکت Primerica

نرم‌افزار جامع مالی و اداری ویژن

نوشته های مشابه

یک نظر

  1. اقای عزی شماکه انقدر سنگ این مدیران را برسر میزنی باز نشسته هادر ایران چند دلار میگیرند شما مدیر اپل را بامدیران ایران مقایسه میکنیدمستمری گیران که خیلی حقوق خوب میگیرن پنج درصد ۲۰۰۰۰۰۰میلیون دریافتی دارن که دوازده درصد افزایش ۲۰۰۰۰۰هزار تومان میشود حا لا به قول شما چهل میلیون تومان ۱۲درصد چقدر افزایش پیدامیکنه ترا خدا یکمی هم از در ددل مستمری ها گوشکنید اگه مدیران ماهی ۴۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان میگیرن باز نشسته هادر ۵سال انقدر نمیگیرنa

دکمه بازگشت به بالا