مالیات بر ارزش زمین، رویکردی تازه در تأمین مالی دولت
به گزارش اخبار حسابداری ایران به نقل از ایبِنا، دولتها برای انجام امور اجرایی، رفاهی و خدمات عمومی که بر عهده دارند، نیازمند درآمد هستند. در نتیجه، توجیهکننده جمعآوری درآمدهای دولت، وظایفی است که انجام آن موجب افزایش رفاه جامعه میشود. از آنجا که مالیات به عنوان ابزار بسیار مهمی در اجرای سیاستهای اقتصادی شناخته شده و از متغیرهایی است که دولت با استفاده از آن در تخصیص منابع (و توزیع درآمد و ثروت در جامعه) اثرات بسیار عمده و ماندگاری را برجای میگذارد، بنابراین سهم مالیاتها از تولید ناخالص ملی به عنوان نشانه اثربخشی سیاستهای مالیاتی در اقتصاد شناخته میشود.
در نتیجه تعیین و انتخاب نوع پایه مالیاتی دولت، اهمیت بالائی دارد. این در حالی است که نظامهای مالیاتی (و به ویژه نظام مالیاتی حاکم در کشور) با دنبال کردن رویکرد درآمدی صرف نسبت به مالیات، نمیتوانند از دیگر کارکردهای مالیات به عنوان یک ابزار تنظیمکننده بازار، بهرهبرداری کنند. از این رو، یک نظام مالیاتی مطلوب، علاوه بر کسب درآمد پایدار برای دولت مرکزی که باعث برنامهریزی صحیح مدیران میشود، اهدافی همانند تخصیص بهینه منابع و همچنین کنترل سوداگری را نیز باید مد نظر داشته باشد.
به بیان دقیقتر، زمین در کنار کار و سرمایه، یکی از عوامل تولید است که همواره از سوی دولتها با هدف کنترل سوداگری، تخصیص بهینه منابع و کسب درآمد برای ایجاد زیرساختهای شهری، موضوع اخذ مالیات بوده است. مالیات بر ارزش زمین با توجه به ویژگیهایی که دارد، از استفاده غیر بهینه از زمین جلوگیری کرده و بر خلاف دیگر مالیاتها، میتواند باعث افزایش روحیه کارآفرینی در حوزه املاک و مستغلات شود.
این نوع مالیات، یکی از راههای مناسب برای کسب درآمد پایدار برای دولتهای محلی یا مرکزی به حساب آمده و بر اساس آن، درصد ثابتی از ارزش زمین به عنوان مالیات، به صورت سالانه از مالک زمین دریافت میشود. در مالیات زمین، تفاوتی نمیکند که مالک از زمین استفاده بهینه کند یا زمین بدون استفاده رها شده است. در نتیجه اخذ مالیات از سوی دولتها، با هدف کنترل سوداگری، تخصیص بهینه منابع و کسب درآمد صورت میگیرد. به بیان دقیقتر، زمین و مسکن به عنوان یکی از مهمترین عوامل تولید در کنار کار و سرمایه، همواره یکی از موضوعات مالیاتی دولتها بوده است.
زمینهای خالی و ساخته نشده موجود، به ویژه در بخشهای تجاری و مسکونی، دو وضعیت نامساعد را برای اقتصاد شهری فراهم میکنند. در واقع، از یک سو وضع بد و ناگوار فضای بصری شهری را سبب میشوند و از طرف دیگر، از پتانسیل توسعه و پیشرفت اقتصاد شهری میکاهند. در حقیقت وجود زمینهای خالی، نشانگر بیماری در بازار زمین و فقدان یک راهبرد مطلوب در زمینه این فعالیت اقتصادی در کشور است. این در حالی است که میتوان زمینهای خالی و بدون استفاده را فرصتی برای سرمایهگذاری بیشتر و فعالیت ساختوساز در نظر گرفت.
از این رو، مالیات بر ارزش زمین باعث ایجاد زمینه لازم برای توسعه صنعت ساختوساز خواهد شد؛ زیرا نگهداری زمین برای مالکانی که زمینها را به امید افزایش قیمت در آینده، بیکار (بلااستفاده) نگه میدارند، دشوارتر شده و یا به عبارتی دیگر، استفاده غیر بهینه از زمین، توجیه اقتصادی خود را از دست خواهد داد. در واقع رانت زمین تا حدودی کاهش یافته و از سفتهبازی بیرویه در بازار املاک کاسته میشود.
با توجه به آنچه مطرح شد انتظار میرود با انجام مطالعات جامع در خصوص استفاده کارا و مناسب از این روش تامین مالی و با اعمال کمترین زیان به جامعه، بتوان بر پایه درآمد مالیاتی دولت افزود و از این مالیات به عنوان یک ابزار تخصیص بهینه منابع با اثر توزیعی نیز استفاده کرد.
هادی دادخواه؛ صاحبنظر پولی و بانکی