نظام «کارمزدی» باید جایگزین «روزمزدی» شود

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بر لزوم پالایش ادبیات کار، تصحیح باورهای افراد از دوران کودکی، شایسته سالاری و جایگزینی نظام کارمزدی به جای روزمزدی تاکید کرد و گفت: برای بسیاری از افراد شغل ها شوق برانگیز نیست زیرا با استعداد و خلقیات آنها تناسبی ندارد.

«غلامرضا علیزاده» در گفت وگویی تصریح کرد: نگرشی که درباره فرهنگ کار و مبحث های مربوط به آن در ارتباط کلامی جامعه متداول شده، بیانگر کارگریزی جامعه است.
علیزاده گفت: در فرهنگ ژاپنی بیگاری بهتر از بیکاری است و این باور از کودکی به شکل نگرش، سپس به شکل بینش و در مرحله نهایی به شکل رفتار وارد ساختار ذهنی و نهادی می شود.
نویسنده کتاب «تعاون و توسعه اقتصادی» افزود: بخشی از مبحث توسعه اقتصادی، به فرهنگ بر می گردد و با آن همبستگی دارد.
علیزاده ادامه داد: متاسفانه در ادبیات ما این گونه رایج است که کار زیاد به جانداران غیرانسان تعلق دارد و گاهی آن را به اشیاء نسبت می دهیم. برای نمونه می گوییم کار مال تراکتور است و در نتیجه انسان برای اینکه همانندی خود را با تراکتور نفی کند، از عامل مشابهت یعنی «کار» گریزان می شود.
به گفته او، بر پایه نظریه «پرهیز از درد و رنج» در علم روانشناسی به تعبیر آیزنگ، انسان لذت جو و درد گریز است. وقتی کار، خسته کننده و رنج آور تعریف می شود و به انسان هایی که مشغول کارند، «خسته نباشید» می گوییم، این نظریه را به ذهن متبادر می سازیم. طبیعی است انسان خود را از عامل های زجرآور و خسته کننده دور می سازد و در ذهن انسان ایرانی، «کار» دارای این ویژگی شده است.
این استاد دانشگاه، درباره مطالعات «مک کلند» با موضوع شاخص نیاز به موفقیت در توسعه صنعتی، گفت: مک کلند با مطالعه این شاخص در ادبیات انگلیس ثابت می کند در دهه هایی که ادبیات انگلیس دارای مفهوم انگیزش پیشرفت بوده، توسعه صنعتی اتفاق افتاده است.
بنابراین وی همبستگی معناداری را بین ادبیات پویا و انگیزه های توسعه صنعتی اثبات می کند و می گوید مردم با وجود عنصر انگیزه پیشرفت در ادبیات، با بهره وری بیشتری کار می کنند.
این استاد دانشگاه افزود: بنابراین ادبیاتی که دارای انگیزش برای پیشرفت بود، در توسعه صنعتی تاثیر بسزایی داشت؛ به طوری که باعث شد کشورهای صنعتی مسیر توسعه را با افزایش بهره وری نیروی کار به پیش ببرند.
وی گفت: پیش از این، کار در فرهنگ ما فضیلت به شمار می رفت اما اینک در بسیاری از مواقع رذیلت تلقی می شود و تلاش عامل موفقیت به شمار نمی رود.

فرهنگ کار در ادبیات
به گفته علیزاده، اکنون در بسیاری موارد به نظر می رسد موضوع تصادف، تقدیر و سرنوشت بیش از تلاش، در شکل دهی «پایگاه محول اجتماعی» و موقعیت انسان در جامعه به جای «پایگاه محقق اجتماعی» موثر دانسته می شود و عنصر تقدیر و سرنوشت در ادبیات ما پررنگ تر شده است.
علیزاده در تائید سخنان خود به بیتی از حافظ اشاره کرد که می گوید «بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی/ خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی».
به گفته او، معنای اینگونه ادبیات این است که سرنوشت انسان از پیش رقم خورده است و هر فرد باید پذیرای شرایط خود باشد.
وی همچنین به مثل های زبان فارسی مانند «گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه/ به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد»، گریزی زد.
مترجم کتاب «مبانی رفاه اجتماعی» گفت: چنین مصداق هایی این باور را نشان می دهد که سرنوشت برای هر فردی از پیش رقم زده شده و تلاش برای رهایی از چنین سرنوشتی بی معناست.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: چنین شعرهایی مانند «دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ/ ای هیچ! برای هیچ بر هیچ مپیچ» از مصداق های تقدرگرایی در ادبیات ما به شمار می رود که جانمایه آن، نفی هر گونه تلاش است.
به گفته او، ادبیات ما از چنین پیام هایی پر است که می تواند ناشی از تاریخ پر رنج همراه با جنگ و غارت و پناه بردن به ادبیات صوفیانه در برهه هایی از تاریخ ایران باشد.
نویسنده مقاله «بررسی عوامل موثر بر میزان سرمایه اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی» تاکید کرد: در دوره های دشوار تاریخی مردم برای تعادل بخشی به شرایط اجتماعی خود و ایجاد فضایی مجازی و غیرواقعی برای نفی نابرابری های شدید اجتماعی به این طرز تلقی روی آوردند و با ادبیات صوفیانه زیست کردند تا ساختار سخت اجتماعی را برای لحظه هایی تغییر دهند.
علیزاده برای شاهد سخنان خود به شعر سعدی اشاره کرد «بنازم به بزم محبت که آنجا/ گدایی به شاهی مقابل نشیند».
وی گفت: این شعر نشان دهنده ساختار اجتماعی یاد شده است. پناه بردن از رنج حاکمان زمان به خانقاه ها و قرار گرفتن در حوزه ادبیات صوفیانه چنین تفکری را به ایستارهای رفتار اجتماعی وارد کرده و سپس به هستی اجتماعی و عرصه کار و تلاش رسیده است.
به گفته او، این گریز تاریخی از کار و تلاش، به عنوان یک فلسفه اجتماعی به ادبیات وارد و به باور عمومی تبدیل شده است اما این بخش ازتاریخ ادبیات ما ضدتوسعه به شمار می رود.
وی اضافه کرد: در بخشی از تاریخ ادبیات ایران که نمود بیرونی بیشتری دارد، به جای چشم داشتن به آینده همواره نوستالژی گذشته را در ذهن می پرورانیم و شعر حافظ درباره «یاد باد آن روزگاران، یاد باد» مصداق گذشته نگری است که الگویی برای آینده و بهبود شرایط دربرندارد.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: در شعر حافظ درباره «خرم آن روز کزین منزل ویران بروم/ راحت جان طلبم و ز پی جانان بروم» تلاش و آینده جایگاهی ندارد و بر پایه رهایی از رنج جهان از طریق دستیابی به مرگ سروده شده و ستایش مرگ عاملی است برای گریز از زندگی و کوشش برای بهزیستی آن.
علیزاده افزود: این ادبیات را در قصه «طوطی و بازرگان» مولانا نیز می بینیم که طوطیان هندوستان به طوطی دربند بازرگان پیام می دهند برای رهایی باید بمیرد.
این استاد جامعه شناسی افزود: حتی پایه بخشی از ادبیات شفاهی مانند برخی قصه ها و لالایی های مادران، بر تقدیرگرایی است و انگیزه ای برای پیشرفت در آنها دیده نمی شود.
به گفته علیزاده، این بخش از ادبیات ایرانی ضدتوسعه و ضدتلاش است و همواره تاکید می کند باید خود را به دست مقدرات بسپاریم.
مترجم کتاب «مبانی رفاه اجتماعی» تاکید کرد چنین ادبیاتی باید پالایش شود.

زرنگ کسی است که از زیر کار شانه خالی می کند
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: امروز در جامعه ایران، زرنگ به کسی گفته می شود که از زیر کار در می رود. کار بدون زحمت در فرهنگ ما ارج و قرب یافته است و در بسیاری مواقع کار و تلاش از سوی جامعه تقبیح می شود. حتی گاهی فرد کاری تنبیه نیز می شود.
وی گفت: در دل هر سازمان، سازمان های غیررسمی شکل می گیرد (افرادی که با هم غذا می خورند یا برای کارهای دیگر گرد هم می آیند). این سازمان های غیررسمی می توانند الگوی نادرستی را به کارکنان تازه وارد یک سازمان القا کنند.
این استاد دانشگاه افزود: برای نمونه هر فرد استخدام شده از سوی سازمان غیررسمی جذب می شود و گروه، مناسبات رفتاری خود را به مرور به فرد تازه وارد القا می کند.
«فرد برای پذیرفته شدن در سازمان غیررسمی باید همرنگ جماعت شود و این همرنگی وی را به چرخه کار کمتر متناسب با انگاره های ذهنی (پارادایم) گروه، وارد می سازد که در آن کار را باید در حد رفع تکلیف انجام داد. به عبارتی جمع، کار کردن زیاد را تقبیح می کند و برای همسازی، فرد تازه وارد خود را با الگوی سازمان غیررسمی همسان می کند و در این فرایند تلاش دارد کار خود را با میزان کارکرد تعیین شده از سوی گروه هماهنگ سازد».
وی ادامه داد: سازمان های غیررسمی در روند خود به گروه های فشار تبدیل می شوند و در فرهنگ گروه فشار، زرنگ کسی است که کمتر کار می کند و افراد کاری «احمق یا هالو» قلمداد می شوند.
به گفته او، در چنین شرایطی حتی اگر مدیری بخواهد در سازمان رسمی تغییر متناسبی ایجاد کند از سوی سازمان های غیررسمی با کارشکنی روبرو می شود و برای وی در صورت پایبندی به برنامه خود شایعه پراکنی و جوسازی صورت می گیرد.
نویسنده کتاب «تعاون و توسعه اقتصادی» توضیح داد: فرد از گروه تاثیر می گیرد (Group Magnetic) و جاذبه گروه، فرد را جذب خود می کند. به این ترتیب، همه زمینه ها در ایران فراهم است تا کار سودمند افراد تازه وارد، از سوی گروه های غیررسمی درون سازمان به کمتر از دو ساعت تقلیل یابد.
علیزاده تاکید کرد در این میان، نباید ضعف مدیریت و کم توانی افرادی را که بر اساس شایستگی های لازم به منصب مدیریتی دست نیافته اند، نادیده گرفت.
به گفته او، انسان به سازگاری نیاز دارد و برای اینکه جذب گروه شود، خود را منطبق با گروه می کند زیرا در غیر این صورت طرد (ایزوله) خواهد شد.

شغل ها ذوق برانگیز نیست
این استاد دانشگاه تاکید کرد: بسیاری از شغل ها ذوق برانگیز و شوق برانگیز نیست زیرا ورود افراد به بسیاری از کارها متناسب با خلقیات و استعداد آنان نیست بلکه تصادف، احتمالات و آشنایان آن را رقم می زنند و این موضوع می تواند در افراد، حس بیگانگی با کار (آلیناسیون Alienation) ایجاد کند و در بهره وری آنان تاثیر منفی گذارد.
وی ادامه داد: در بسیاری موارد انتخاب شغل بر عهده فرد نیست و شرایط اجتماعی فرد را به سوی شغل های متفاوت می کشاند. چه بسا نه فقط فرد شغل خود را دوست ندارد بلکه با نوع آموزش و رشته تحصیلی وی نیز متناسب نیست.
علیزاده، وضع کنونی کار در ایران را مصداق این شعر «شفیعی کدکنی» شاعر معاصر ایران، توصیف کرد: «هیچ میدانی چرا چون موج، در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم؟ زانکه بر این پرده تاریک، این خاموشی نزدیک، آنچه می خواهم نمی بینم؛ وآنچه می بینم نمی خواهم».

درآمد بولدوزر، هفت برابر استاد دانشگاه
وی گفت: مصداق دیگری که روی فرهنگ کار تاثیر دارد، درآمد است.
علیزاده ادامه داد: حداقل دستمزد در ایران۷۲۰ هزار تومان است. وقتی فردی که دارای تحصیلات دانشگاهی است و کسی که تحصیل ابتدایی دارد هنگام ورود به کار از یک میزان حقوق برخوردار شوند، تردیدی نیست فرد تحصیلکرده احساس غبن می کند.
وی افزود: بی شک افراد متخصص باید دستمزدی در شان جایگاه اجتماعی خود دریافت کنند اما در قانون کار ایران در شرایط کنونی حداقل حقوق، پایه استخدام است و به دلیل بحران بیکاری فرصت چانه زنی در اختیار افراد جویای کار نیست. همچنین بزودی چهار میلیون و ۶۰۰ هزار جوان جویای کار به بازار کار ایران وارد می شوند.
به گفته او، دستمزد باید به گونه ای باشد که ۳۰ تا ۳۵ درصد آن هزینه مسکن را پوشش دهد، نزدیک به ۱۵ تا ۲۰ درصد آن برای خوراک هزینه شود، ۱۰ درصد آن به تامین پوشاک اختصاص یابد و بقیه صرف اوقات فراغت شود اما حداقل دستمزد تعیین شده به ویژه در شهرهای بزرگی مانند تهران حتی هزینه مسکن را تامین نمی کند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: پیوند میان شغل و دستمزد قطع شده است. هم اکنون کرایه ساعتی یک بولدوزر برای امور ساختمانی نزدیک به یکصد هزار تومان است در حالی که دستمزد ساعتی یک مدرس دانشگاه ۱۵هزار تومان. به عبارت دیگر، بولدوزر هفت برابر یک استاد دانشگاه در هر ساعت درآمد دارد.
به گفته این استاد دانشگاه، تبعیض عامل مهمی در زدودن فرهنگ کار در کشور است. برای نمونه یک فرد تحصیلکرده با تلاش و ممارست پس از چند سال کار بسختی می تواند یک خودرو معمولی با اقساط طولانی تهیه کند در حالی که در خیابان های شهرهای بزرگ، آخرین مدل خودروهای گران قیمت در رفت و آمد است که برخی افراد کم سواد، جوان و کم تجربه صاحب آنهایند و بدون زحمت و کار مفید و مولد توانسته اند آنها را به دست آورند.
وی تصریح کرد: این شرایط سبب می شود فرد احساس کند تامین این قبیل امکانات با کار صادقانه فراهم نمی شود.
علیزاده گفت: در چنین شرایطی یک فرد تحصیلکرده چگونه خود را با یک فرد کم سواد که بدون پشتوانه معنوی به یک رفاه زودهنگام در سطح بالا دست یافته است، مقایسه نکند؟ طبیعی است با این مقایسه انگیزه های او برای کار و تلاش از بین می رود.

فرایند کار
به گفته این استاد جامعه شناسی، کار دارای سه فرایند است: فرایند نخست کار (work) است که فرد برای رهایی از گرسنگی و مرگ تدریجی انجام می دهد.
مفهوم دیگر، حرفه (Labour) است که در آن فرد از شغل و حرفه خود هویت می گیرد. حرفه مشخص می کند فرد در چه زمینه ای تخصص دارد. مرحله سوم فرایند کار، هنری و ذوقی (Action) است که فرد نسبت به انجام کار و سرعت بخشی برای پایان آن ذوق و شوق دارد.
علیزاده تاکید کرد: باید با هنر مدیریت، Work را به Labour و سپس به Action تبدیل کنیم و این فرایند باید از دوران کودکی آموزش داده شود.

بازی کودکانه و فرهنگ کار گروهی
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: بررسی بازی های رایج در مهدکودک های ایران و ژاپن و تاثیر آن در کار گروهی و بهره وری اجتماعی نشان می دهد چگونه نوع بازی ها در روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری و دیدن سود خود در گرو سود جامعه اثر می گذارد.
علیزاده توضیح داد: در مهدکودک های ایران چهار صندلی می گذارند و به پنج کودک می گویند هر کسی نتواند زودتر برای خود جایی بگیرد، باخته است. در اینجا کودکان برای حذف کردن و کنار زدن یکدیگر می کوشند تا بتوانند خود را روی صندلی قرار دهند و برای خود امکان ادامه فعالیت را ایجاد کنند.
علیزاده اضافه کرد: در مهدکودک های ژاپن پنج صندلی می گذارند و به ۶ کودک می گویند که اگر یک نفر از آنان روی صندلی جا نشود، همه آنان باخته اند. بنابراین کودکان نهایت تلاش خود را می کنند و طوری همدیگر را در بغل می گیرند که همه اعضای گروه روی صندلی ها جا شوند. در مرحله بعد همان ۶ نفر روی چهار صندلی و سپس سه صندلی خود را جا می کنند و بازی به همین شکل ادامه می یابد.
وی توضیح داد: در بازی کودکانه ژاپنی ها، کودکان حذف نمی شوند و می آموزند از یکدیگر برای نشستن روی صندلی حمایت کنند. به عبارت دیگر، القای روحیه جمع گرایی و حمایت گروهی از یکدیگر پایه بازی های آموزشی کودکان ژاپنی است.

کار باید از روزمزدی به سوی کارمزدی تغییر کند
این استاد دانشگاه تاکید کرد کار در ایران با بهره وری رابطه چندانی ندارد.
به گفته او، قرار بود در برنامه پنجم توسعه ۲.۵ درصد از رشد اقتصادی از راه بهره وری منابع انسانی تامین شود؛ یکی از اقدام های مهمی که می توان در حوزه بهره وری کار انجام داد، تغییر ‘مایه کار’ از روزمزدی به کارمزدی است.
علیزاده افزود: در صورتی که چنین تغییری ایجاد کنیم به یقین می توانیم شاهد افزایش بهره وری در بنگاه های اقتصادی باشیم.

ساختار نامناسب اجتماعی، فرهنگ کار را خدشه دار می کند
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: در دهه های گذشته ساختار اجتماعی نامناسب، فرهنگ کار را در کشور با مشکل روبرو کرده است.
به گفته علیزاده، در برخی موارد دیده شده است فردی کار را درست و بموقع انجام می دهد اما به دلیل آنکه فرد دیگری در سازمان برای ادامه آن کار تربیت نشده است و جایگزینی برای او وجود ندارد، شخص فرصت ارتقای شغلی را از دست می دهد و در جایگاه شغلی خود در جا می زند. در چنین حالتی کار کردن به ضد خود تبدیل می شود.
وی گفت: متاسفانه در دهه های اخیر بسیاری از مناسبات در کار دچار دگرگونی شده است؛ به طوری که عده ای با حفظ ظاهر و همچنین تظاهر به پاره ای از رفتارهای مورد تائید، بدون برخورداری از شرایط لازم برای احراز یک پست توانسته اند فرصت های شغلی بهتری را در نهادهای اداری و موسسه های اقتصادی به دست آورند.
این استاد جامعه شناسی افزود: در سه دهه گذشته چه بسیار افراد کم توان که با این گونه سازوکارها، افراد پرتوان را از گردونه بازار کار بیرون و خود را جایگزین کرده اند.
علیزاده تاکید کرد: شاید بخشی از مشکل موجود در دیوانسالاری (بوروکراسی) پیچ در پیچ و مارگونه، ناشی از این گونه انتصاب ها در نهادهای اجتماعی باشد.
وی گفت: بخش بزرگی از روش ارجاع کار در ایران بر پایه اهل بودن و توانمندی فرد نیست و از آنجا که افراد در سلسله مراتب اداری بدون دستیابی به شرایط لازم به سطح بالایی می رسند، بسیاری از کارکنان شایسته در واحدهای اقتصادی و اجتماعی احساس ستمدیدگی می کنند. پیدایش چنین روحیه ای می تواند در کاهش بهره وری موثر باشد.
علیزاده افزود: متاسفانه ضربه هایی که در سال های گذشته در زمینه بهره وری کار خوردیم بیشتر از سوی کسانی بوده است که فرصت طلبانه به موسسه های اقتصادی وارد شدند و جای شایستگان را غصب کردند. این امر موجب شد انگیزه کار موثر در بسیاری از کارکنان واحدهای اقتصادی کاهش یابد. علیزاده برای راه حل این مشکل ها تاکید کرد: باید نگرش و ادبیات رایج در موضوع کار پالایش و پس از تبیین درست انگیزه های کار، کارمزدی جایگزین روزمزدی شود. به گفته او، باید کارمزدی را متناسب با بهره وری فرد به گونه ای ارتقا داد که فرد بتواند با انجام یک شغل متناسب و شایسته انسان، زندگی کند. همچنین باید شایسته سالاری در بنگاه های اقتصادی جاری و ساری شود.

منبع» ایرنا

نرم‌افزار جامع مالی و اداری ویژن

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا