بانکداری ایران را باید از نو ساخت/ شرکتداری بانکها باید ممنوع شود
با آنکه بانکداری و بانک در ایران سابقه طولانی دارد، اما همواره یک لکه سیاه بر نظام بانکداری وجود داشته و آن نحوه درآمدزایی و سودآوری بانکها یا به عبارت بهتر سودسازی آنهاست. آنچه ما امروز بهعنوان بانک از آن یاد میکنیم اگر قرار بود به شیوه بانکهای دنیا سودآور شده و دخل و خرج خود را متعادل کنند؛ باید بهطورکلی تمام زیر بنا و اصل این بانکها را تغییر دهیم.
بر این اساس اگر قرار بر اصلاح شیوه درآمدزایی بانکها و تراز آنها باشد؛ نخستین گام، تصویب بندی در برنامه ششم یا حتی به شیوهای کارآتر یک لایحه ٣فوریتی به مجلس و تصویب آن است که هیچ بانکی حق داشتن هیچ نوع (بدون هیچ بند و تبصرهای) شرکتی ندارد.
حتی شرکتهایی که گفته میشود برای ارایه خدمات به خود بانک لازم است نیز جزو همین شرکتهاست و داشتن آنها باید برای هر بانکی ممنوع شود. بسیاری از این شرکتها مثل صرافی و خدمات الکترونیک برای انجام امور داخلی بانک نیست، بلکه برای ایجاد یک سود در ترازنامه بانک است و اینکه بانک بتواند برخی از مبالغ و پولها را جابهجا کند.از طرف دیگر وجود این شرکتها به بانکها این مجوز را میدهد تا هر زمان که کسری منابع دارند و ترازنامهشان متعادل نیست، این شرکتها را مجبور به آوردن سود و پول (از هر راهی) به داخل مجموعه کنند. به همین دلیل است که به یکباره بانکی که در مرز ورشکستگی قراردارد در زمان تنظیم گزارش مالی به بورس، پوشش EPS میدهد و سود هم میسازد.
هماکنون موضوع اعطای تسهیلات مطرح است. چند میلیارد تومان تسهیلات بابت خرید خودرو به خودروسازان و مردم پرداخت شده است. حال سوال اینجاست که منابع این تسهیلات کجاست؟ گفته شده بانک مرکزی تأمین مالی آن را تقبل و این تسهیلات را پرداخت کرده که بدینترتیب بانک مرکزی از سپردههای قانونی این تسهیلات را تامین منابع کرده است. حال این منابع صرف خودروهایی شده که کمتر از ۴سال دوام دارند و سرانجام آن میشود که ٣٧٠٠میلیارد تومان مطالبات معوق روی دست بانکها میماند. همین بانکها شرکتهایشان را مجبور میکنند سودسازی یا درواقع سودسوزی کنند. اگر بانکها بدانند حق داشتن هیچ شرکتی را ندارند، مجبور میشوند که به سمت سود واقعی و عملیات بانکداری بروند.
باید گفت که اظهارات وزیر راهوشهرسازی در مورد بانکها که «دارایی مسموم» دارند، درست است. دارایی مسموم، شعب بیشمار و حتی اموالی است که به بانکها داده شده ولی هیچ کارایی درعملکرد بانکها ندارد. مطالبات معوق بانکها درست مانند یک ضربالمثل است که میگویند: «زیر تهدیگ دیگر پلویی نیست». حال بانکها تسهیلات دادهاند، اقساط آن معوق شده، استمهال هم گرفتهاند ولی بانک هنوز به دنبال گرفتن سود است. درحالیکه نتوانسته اصل پول را از گیرنده تسهیلات بازپس گیرد. شیوه گرداندن و اداره بانکها به جایی رسیده که دیگر با اصلاح زنده نمیشود و باید آن را از نو ساخت. بانکی که دیگر اموالی ندارد و همه داراییهایش به انتها رسیده انتشار صکوک و فروشهای به شرط تملیک به واقع چه معنایی دارد؟ اگر روزی در جایی از این دنیا در سال ٢٠٠٨ راهحلی برای بانکهای دنیا وجود داشت و به تدریج آنها توانستند که از بحران بیرون بیایند، معلوم نیست همان راهحلها برای ایران و موقعیت بانکهای ما به کار بیاید و کاربرد داشته باشد. در مجموع هر گوشه از شیوه و قانون بانکداری ایران را که نگاه کنیم به یک چالش بر میخوریم که امروز به مرز بحران رسیده و باید حل شود. بحران بانک مانند بحران صنایع نیست که با اشتغال چند نفر و تاسیس کارخانه و … حل شود. وقتی بانکی ورشکسته میشود علاوه بر سرمایه، اعتماد مردم هم از بین میرود. آن هم نه فقط به آن بانک بلکه به کل نظام بانکداری اعتماد چند دهمیلیون انسان از بین میرود و جامعه را دچار بحران میکند.
منبع» هوشنگ خستویی/ حسابدار رسمی/ عضو انجمن حسابدار خبره ایران