آیا بحران بورس با دستور وزیر اقتصاد به بانکها حل میشود؟
آیا بحران بورس با دستور وزیر اقتصاد به بانکها حل میشود؟
هفته گذشته هفته پرتلاطمی برای بازار سهام بود و بحران این بازار سردرگم را جدیتر از قبل کرد. تجمع فعالان بازار مقابل تالار حافظ همزمان با نشست خبری رییس سازمان بورس نقطه عطف اتفاقات هفته گذشته بازار سرمایه بود. چرا که از همان روز نشست سخنگوی بورس حقوقیها آستینها را بالا زدند و دوباره به صورت دستوری شاخصها را دستکاری کردند. هر چند اتفاقاتی از این دست در فضای اقتصادی ایران و به ویژه بازار سهام تازه نیست اما در شرایطی که همه کارشناسان بازار سرمایه روند منفی شاخصها و قیمتها را طبیعی و ناشی از اصلاح حبابهای شکل گرفته در سالهای اخیر عنوان میکنند، خریدهای دستوری میتواند اصلاح شکل گرفته را از بین ببرد و حبابی تازه در بورس تهران تشکیل دهد. از طرفی با بالا گرفتن بحران و اعتراض بخشی از اهالی بازار سرمایه وزیر اقتصاد در جلسهای اضطراری با مسوولان بورس، شورای عالی بورس و مدیران بانکها به برخی بانکها دستور میدهد از بازار سهام حمایت کنند و منابع مالی مورد نیاز را تامین کنند. ماجرا به اینجا ختم نشد و در ادامه رییس سازمان بورس در یک برنامه تلویزیونی از اخبار خوش درباره صنایع پتروشیمی و معدنی خبر داد و از کاهش نرخ خوراک پتروشیمیها گفت ولی فردای آن روز رییس انجمن پتروشیمی این خبر را تکذیب کرد. این در حالی است که حدود یک ماه پیش مدیر نظارت بر بورس از دستور ویژه طیبنیا به بانکها برای حمایت از بورس خبر داده بود. بر این اساس قرار بود بانکهای ملی، ملت، سپه و تجارت با تزریق چهار هزار میلیارد تومان به بازار سرمایه کمک کنند. به گفته خواجه نصیر علاوه بر بانکها، برخی بیمهها مانند بیمه مرکزی و بیمه ایران قرار است از بورس حمایت کنند.
با این تفاسیر چند سوال بزرگ در مقابل جمله حمایت بانکها از بازار سرمایه با دستور آقای وزیر چشمک میزند! نخست اینکه آیا حمایت قبلی بانکها از بورس عملی شده و نتیجهای مثبت دربرداشته است که حالا دوباره چنین راهحل دستوری به بازار دیکته میشود؟! آیا این دستور تکرار همان تزریق چهار هزار میلیارد تومانی است یا اعداد و ارقام و محاسبات در معادلات جدید تغییر کرده است؟ آیا درست است که یک بازار مسوولیت تامین منابع مالی و حمایتی از بازار رقیب خود را بر عهده بگیرد. آیا راهکارهای قبلی که شامل کاهش نرخ سود سپردههای بانکی و عرضههای اولیه بود نتیجهای مثبت برای بازار به دنبال داشت یا بر بحران بازار دامن زد؟ آیا بورس تهران میتواند در حالی که شرایط و وضعیت اقتصادی کشور بحرانی است روندی صعودی داشته باشد و برخلاف جریان اقتصاد حرکت کند؟ شاید هر کسی که با الفبای اقتصاد آشنا باشد هم بتواند به سادگی پاسخ سوالات مطرح شده را در شرایط بحرانی کنونی بدهد ولی بد نیست نظر کارشناسان اقتصادی و بازارهای مالی را در این رابطه جویا شویم و مشکلات و راهحلهای پیش روی بازار سرمایه را از نگاه آنها ارزیابی کنیم. عباس هشی، کارشناس مسائل اقتصادی و حسابرس گفت: اصل مطلب این است که بورس تابع قانون عرضه و تقاضا است و دخالت دولت هرچه کمتر باشد عملکرد بورس بهتر خواهد بود. اما در ایران دولت تنها نیست و علاوه بر آن، شبهدولتیها، نهادها و بنیادها هم تاثیرات جدی بر بازار سرمایه میگذارند و به طور مثال از واقعی شدن قیمتها جلوگیری میکنند. در نتیجه نمیتوان تصور کرد دولت حتی اگر بخواهد هم بتواند در شرایط فعلی معجزه کند. فراموش نکنیم که در سالهای گذشته هم دولت زمانی توانست بر بازار سرمایه تاثیر مثبت بگذارد که به بانکها تکلیف کرد که سهام بخرند. این اتفاق حتی در سال ٧۴ هم رخ داد. اما در حال حاضر وضعیت بانکها نسبت به سابق متفاوت است، زیرا عمده بانکها خصوصی شدند و طبیعتا با دستورات دولت، رفتار اقتصادی خود را تنظیم نمیکنند.
این کارشناس ارشد بازارهای مالی در ادامه افزود: قلمروی کاری دولت عرضه است. در این سالهای اخیر هم رونق بورس همزمان با عرضه دولت بوده است که البته بعضی اوقات هم اتفاقاتی افتاد، مانند عرضه بار اول سهام مبین، که نتیجه معکوس داد و به رونق بورس کمکی نکرد. پس میتوان گفت در وضعیت کنونی دولت اگر کاری نکند، برای بورس بهتر است. در شرایط فعلی بهبود وضعیت اقتصادی میتواند به بهتر شدن وضع بازار سرمایه کمک کند. حتما شنیدید که میگویند وضعیت بورس نمود وضعیت اقتصادی کشور است. البته این جمله برای ایران مصداق ندارد، زیرا در ایران ٨٨ درصد اقتصاد در بخش مالی است و بازار سرمایه تنها در ١٢ درصد اقتصاد تعیینکننده باشد. هشی، دستکاری استانداردهای حسابداری و حسابرسی در بورس را یکی از مهمترین علل بحرانهای پیاپی این بازار دانست و گفت: یکی از کارهای مثبت وزیر اقتصاد فعلی این است که شاخصها و استانداردها را تغییر نمیدهد. علاوه بر این برای دولت هم نسبت به بورس تعهدی ایجاد نکرده است. دقیقا برعکس دولت سابق که تلاش داشت بانکها را به سرمایهگذاری در بورس ترغیب کند اما نمیتوانست چرا که بانکها مجبور بودند سود بالایی را به سپردهگذاران خود بپردازند و مجبور بودند در بخشهایی مانند لیزینگ سرمایهگذاری کنند تا توان پرداخت سود سپردهها را داشته باشند. این حسابرس شرکتهای بورسی ادامه داد: اوایل دولت میگفتند که به دلیل نبود عرضه است که وضعیت بورس ناگوار شده است. عرضه هم صورت گرفت اما وضعیت بازار سرمایه تغییری نکرد. بعد هم برخی مطرح کردند افزایش قیمت خوراک پتروشیمیها باعث مشکلات است اما کاهش خوراک هم نمیتواند تغییر چشمگیری در بورس ایجاد کند. باید یکبار دیگر پرسید بازار سرمایه ما چگونه بازاری است؟ بورس باید سرمایه مردم را بگیرد و در تولید کشور سرمایهگذاری کند. این اتفاق زمانی رخ میدهد که بازار سرمایه بازار اولیه باشد اما بورس ما بازار ثانویه است. زیرا درصد عمده معاملات خرید و فروش سهام بین سهامداران است و سود به جیب سهامدار میرود، اگر او هم سود خود را به بخشهای نامولد ببرد، مشکلات ایجاد میشوند. وی ادامه داد: حال بیاییم فرض کنیم بانکها به شرکتها تسهیلات بدهند، با توجه به وسعت قاچاق کالا در ایران، بخش تولید ما توان رقابت با این کالاها را ندارد و در نتیجه توان بازگرداندن مطالبات خود را نخواهند داشت. حتی اگر بانکها این تسهیلات را به کارگزاران بدهند، از کجا میتوان مطمئن شد که این پول را برای سهام خریدن هزینه کند؟ کارگزاران برای جذب مشتری کارهایی میکنند که خیلیها نمیدانند. بورس عدهای بازاریاب پیدا کرده است تا شرکتها و کارگزاران بتوانند مشتری پیدا کنند. این بازاریابان، البته نرخ متفاوتی از همه بازاریابان دیگر میگیرند و گهگاه بین ۵٠ تا ٨٠ درصد نرخ بازاریابی این افراد است. هشی درباره عملکرد رییس سازمان بورس گفت: اینکه علیه وی تظاهرات میشود چیز عجیبی نیست. باید از خود بپرسیم که آیا فطانتفرد میتوانست در یکسال تغییر مهمی در وضعیت بورس ایجاد کند یا خیر؟ قطعا نمیتوان از او توقع معجزه داشت. بورس ایران مانند کشتی بود که در دریایی بهنام اقتصاد ایران مسیر خود را میرفت. این کشتی دچار آرامش پیش از توفان شد که مقطع آن اواخر دولت سابق بود اما با آمدن دولت جدید توفان هم از راه رسید و تمام شرایط بد به دولت جدید رسید. در میان این توفان، یک هلیکوپتر رفت و رییس سابق را با خود برد و رییس جدید را به کاپیتانی کشتی برگزید. او نمیتواند معجزه کند چون دریا توفانی است و به همین خاطر حمله به فطانتفرد بهشدت شبههبرانگیز است، چرا که گویا برخی افراد تمام تلاش خود را بر این گذاشتند که نشان دهند او کاری بلد نیست. این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه در نهایت صحبت وزیر اقتصاد میتواند مسکن باشد اما التزامی از طرف بانکها برای اجرای آن نیست، گفت: نباید فراموش کنیم که وزیر اقتصاد از زمان تصدیگری خود تلاش بسیاری داشت اما در بدنه وزارتخانه تنها سر تغییر کرده و باقی همه مدیران دولتهای گذشته هستند.