سیاست سرمایه در گردش

تاریخچه مدیریت مالى

در سال ۱۹۰۰، مدیریت مالى یک رشته علمى شد. از آن زمان تاکنون وظایف و مسئولیت‌هاى مدیریت مالى همواره دستخوش تغییر بوده است و تردیدى نیست که در آینده نیز شاهد تغییرات بیشترى خواهد بود.

تا سال ۱۹۰۰، مدیریت مالى جزئى از اقتصاد کاربردى بود. طى دو دهه ۱۸۹۰ و ۱۹۰۰، چندین شرکت بزرگ آمریکائى درهم ادغام شدند. ۱۸ شرکتى که به‌دنبال این ادغام‌ها به‌وجود آمدند نیمى از کل تولیدات صنایع مربوط را در دست گرفتند

این ادغام‌ها نیازمند سرمایه‌هاى هنگفت بود. مدیریت ساختار سرمایه یکى از وظایف مهم مدیران شد و مدیریت مالی رشته خاصى ار مدیریت بازرگانى شد. یادآورى این نکته مهم است که در آن زمان، چگونگى تهیه صورت‌هاى مالى و تجزیه و تحلیل آنها دوران طفولیت خود را مى‌گذراند. تجزیه و تحلیل‌هاى مالى فقط در داخل شرکت‌ها انجام مى‌شد. به آنان که در خارج از سازمان قرار داشتند، مانند سرمایه‌گذاران، گزارش‌هائى در مورد وضع مالى و عملکرد شرکت‌ها داده نمى‌شد تا بتوانند در زمینه‌هاى سرمایه‌گذارى تصمیم‌گیرى کنند.

در دهه ۱۹۳۰، شرکت‌هاى تولیدى مقادیر فراوانى کالا تولید کردند و سودهاى کلانى بردند. این امر باعث شد مسائل برنامه‌ریزى و کنترل به‌ویژه از نظر قدرت نقدینگی به‌تدریج در مبحث مدیریت مالى موردتوجه قرار گیرد. ولى تأمین مالى این شرکت‌ها و مسائل مبتلا به ساختار سرمایه در مورد ادغام‌ها باعث شد که مؤسسات تأمین سرمایه پدید آمدند، به تأمین مالى شرکت‌ها از راه تضمین خرید اوراق بهاءدار منتشر شده کمک‌هاى شایانى کردند

با پیمایش صنایع جدید و اقدامات صنایع قدیم در راه دستیابى به تغییرات ناشى از تکنولوژى نوین و سازش با آن، مبحث مدیریت مالى نیز بر پایه علمى استوار گردید. این رشته علمى با استفاده از علوم کامپیوتر، پژوهش عملیاتى و اقتصادسنجى همچنان راه تکامل مى‌پیماید. این روش‌هاى علمى که از سال ۱۹۵۰ یکى پس از دیگرى عرضه شد، به‌صورت ابزارى درآمد که شرکت‌ها براى تجزیه و تحلیل طرح‌‌هاى مختلف سرمایه‌گذارى و محاسبه ریسک و بازده از آنها استفاده مى‌کنند. براى محاسبهٔ حداقل بازده موردنظر، تجزیه و تحلیل و تحقیقات زیادى انجام شده است.

در دهه ۱۹۵۰، نظریه‌اى عرضه شد به نام نظریهٔ نوین مدیریت مجموعه اوراق بهاءدار یا نظریهٔ نوین مدیریت پرتقوى ـ the modern theory of portfoli’ management اساس و مبناى این نظریه، میزان ریسک و بازدهى است که دارندهٔ مجموعه اوراق بهاءدار از آن بهره‌مند مى‌شود. مسئله‌اى که این نظریه با آن روبه‌رو است، درجهٔ ریسکى است که سرمایه‌گذار با توجه به مجموعه اوراق بهاءدار خود محاسبه مى‌کند و نه فقط ریسک متعلق به اقلام خاصى از آن پرتقوی).

با توجه به آنچه تاکنون گفتیم، سیر تکاملى مدیریت مالى داراى سه ویژگى مهم به‌شرح زیر است:

مدیریت مالى رشته‌اى نسبتاً جدید و از شاخه‌هاى علم مدیریت است.

۲. مدیریت مالى آنگونه که در حال حاضر به‌کار مى‌رود بر تصمیم‌گیرى استوار است و از ابزارها با روش‌هاى تجزیه و تحلیل داده‌ها، کامپیوتر، اقتصاد و حسابدارى مالى استفاده مى‌کند

حرکت مستمر و سرعت فزایندهٔ پیشرفت‌هاى اقتصادی، نویدبخش این است که مدیریت مالى نه تنها نقشى مهم‌تر بر عهده مى‌گیرد، بلکه بر سرعت پیشرفت این رشته علمى باز هم افزوده خواهد شد تا بتواند راهگشاى مدیران شرکت‌هائى باشد که همواره با مسائل و مشکلات تازه روبه‌رو هستند.

ماهیت سرمایه در گردش

سرمایه در گردش یک شرکت مجموعه مبالغى است که در دارائى‌هاى جارى سرمایه‌گذارى مى‌شود. اگر بدهى‌هاى جارى از دارائى‌هاى جارى یک شرکت کسر گردد سرمایه در گردش خالص به‌دست مى‌آید. مدیریت سرمایه در گردش عبارت است از تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به‌نحوى که ثروت سهامداران افزایش یابد

منابع و مصارف سرمایه در گردش

دارائى‌هاى جارى یک شرکت از اقلام زیر تشکیل مى‌گردد: صندوق و بانک، اوراق بهاءدار قابل‌فروش، حساب‌هاى دریافتنی، موجودى کالا و سایر دارائى‌هاى جاری. بسیارى از دارائى‌هاى جارى از محل بدهى‌هاى جارى مثل حساب‌هاى پرداختنی، اسناد پرداختنى و وام‌هاى کوتاه‌مدت تأمین مالى مى‌شوند. در عین حال، برخى از شرکت‌ها بخشى از دارائى‌هاى جارى خود را از محل وام‌هاى بلندمدت یا از محل حقوق صاحبان سهام تأمین مى‌کنند

استراتژى‌ بدهى‌هاى جارى

اگر استراتژى مدیریت دارائى‌هاى جارى مشخص باشد، مدیریت بدهى‌هاى جارى شرکت مى‌کوشد تا ترکیب مطلوبى از منابع مالى تعیین کند. در اجراء چنین سیاستی، فرض بر این گذاشته مى‌شود که نرخ بهره وام‌هاى کوتاه‌مدت از نرخ بهره وام‌هاى بلندمدت کمتر است، ولى مدیران مالى باتجربه متوجه این واقعیت هستند که در مواردى هم ممکن است نرخ بهره وام‌هاى کوتاه‌مدت از نرخ بهره وام‌هاى بلندمدت بیشتر شود. در آمریکا، در سال‌هاى ۶۹ – ۷۰، ۷۳ – ۷۴ و ۷۹ – ۸۱، نرخ بهره وام‌هاى کوتاه‌مدت از نرخ بهره وام‌هاى بلندمدت بیشتر بود. فراتر اینکه بسیارى از شرکت‌ها متوجه مى‌شوند که به هیچ‌وجه گرفتن وام‌هاى کوتاه‌مدت براى آنها میسر نیست و به هیچ قیمتى نمى‌توانند از چنین منابعى تأمین مالى کنند. حتى اگر بازار با کمبود پول و اعتبار مواجه نباشد، باز هم شیوه‌اى که بانک‌هاى تجارى براى پرداخت وام‌هاى کوتاه‌مدت در پیش مى‌گیرند به‌گونه‌اى است که هزینه مؤثر این وام‌ها چندین برابر نرخ بهره اسمى آنها مى‌شود

در اجراء سیاست مدیریت سرمایه در گردش، در مورد بدهى‌هاى جارى که هم‌اکنون مورد بحث است، فرض بر این گذاشته مى‌شود که نرخ بهره وام‌هاى کوتاه‌مدت از نرخ بهره وام‌هاى بلندمدت کمتر است

استراتژى محافظه‌کارانه

مدیر محافظه‌کار مى‌کوشد تا در ساختار سرمایه شرکت میزان وام‌هاى کوتاه‌مدت را به حداقل ممکن برساند. او براى تهیه دارائى‌هاى جارى مى‌کوشد تا از وام‌هاى بلندمدت که بهره شناور دارند استفاده کند. اما مدیرى که بیش از حد محافظه‌کار است. مى‌کوشد به‌جاى گرفتن این‌گونه وام‌ها از منبع مالى دیگرى سرمایه صاحبان سهام استفاده کند. ساختار سرمایه شرکتى که مدیر آن چنین سیاستى را در پیش مى‌گیرد تقریباً از دو قلم تشکیل مى‌گردد: حساب‌هاى پرداختنى و حقوق صاحبان سهام شرکتى که وام‌هاى کوتاه‌مدت را به حداقل ممکن مى‌رساند احتمال ریسک ورشکستگى ناتوانى در بازپرداخت به موقع وام‌ها یا تمدید آنها را به شدت کاهش خواهد داد

اگر شرکتى به‌جاى وام‌هاى کوتاه‌مدت از وام‌هاى بلندمدت و حقوق صاحبان سهام استفاده کند باعث مى‌شود که هزینه سرمایه آن بیشتر شود و نرخ بازده سهامداران شرکت کاهش یابد

استراتژى جسورانه

اگر مدیرى سیاست جسورانه اتخاذ کند، مى‌کوشد تا سطح وام‌هاى کوتاه‌مدت را به حداکثر برساند و دارائى‌هاى جارى خود را از محل این‌ وام‌ها تأمین کند. اجراء این سیاست مستلزم این نیست که شرکت اصلاً از وام بلندمدت استفاده نکند؛ زیرا دارائى‌هاى ثابت شرکت را مى‌تواند از محل وام‌هاى

بلندمدت تأمین مالى کند. اگر وام‌هاى کوتاه‌مدت یک شرکت به حداکثر ممکن برسند، خطر و احتمال اینکه شرکت نتواند به موقع آنها را بازپرداخت کند افزایش خواهد یافت. وقتى بازار با کمبود پول و اعتبار مواجه است، گرفتن وام‌هاى کوتاه‌مدت به آسانى میسر نمى‌شود و هزینه آنها بالا خواهد رفت. سازمان‌ها و کسانى‌که وام مى‌دهند شرکت متقاضى وام را مخاطره‌آمیز مى‌پندارند و تقاضاى آن را نمى‌پذیرند یا اینکه درخواست بهره‌هاى نسبتاً بیشترى مى‌کنند

استراتژى‌هاى گوناگون و سیاست‌هاى مطلوب

سیاست‌ها و رویه‌هائى که خط‌مشى مدیریت مالى را به‌وجود مى‌آورد مبتنى بر این فرض است که شرکت، برخى از تصمیمات اصلى را گرفته و آنها را به اجراء درآورده است. این تصمیمات شامل تعیین و انتخاب نوع کالا و خدمتى که باید عرضه شود و نحوهٔ تأمین مالى براى تهیه دارائى‌هاى ثابت شرکت است. این تصمیمات در فرآیند سودآورى شرکت در بلندمدت نقشى اصلى و تعیین‌کننده ایفاء مى‌کنند و در مدیریت سرمایه در گردش، دو کاربرد بسیار مهم دارند. اول، کالاها یا خدماتى که با پیش‌بینى فروش یا تولید ارائه مى‌گردد به مدیران سرمایه در گردش این امکان را مى‌دهد که سطوح دارائى‌هاى جارى و بدهى‌هاى جارى را تخمین بزنند. دوم، مدیران شرکت در صدد برمى‌آیند تا بر ثروت سهامداران شرکت از مجراء افزایش قیمت سهام عادی بیفزایند و این‌کار اصولاً از طریق افزایش قدرت نقدینگى شرکت و حفظ این قدرت انجام مى‌شود. بنابراین، سیاست‌هاى سرمایه در گردش اصولاً با هدف افزایش سود و سهم تعیین نمى‌شود. بلکه مدیران در صدد برمى‌آیند تا به نقدینگى مطلوبى برسند و بتوانند در سایهٔ آن اهداف سودآور شرکت را تأمین کنند

فروش و سرمایه در گردش

فروش واقعى و پیش‌بینى‌شدهٔ شرکت بر مقدار سرمایه در گردشى که شرکت به مصرف مى‌رساند و مجبور است آن را تأمین کند اثر بسیار شدیدى دارد. فروش شرکت بر حجم دارائى‌هاى جارى و بدهى‌هاى جارى اثر مستقیم دارد و باعث مى‌شود که این اقلام خودبه‌خود افزایش یابند؛ براى مثال، خریدها به‌صورت موجودى کالا و حساب‌هاى پرداختنى درمى‌آیند، فروش باعث ایجاد وجه نقد و حساب‌هاى دریافتنى مى‌گردد و تقاضاى فصلى یا غیرمنتظره، گهگاه باعث مى‌شوند که شرکت از وام‌هاى کوتاه‌مدت استفاده کند.

حدود تغییراتى که بر اثر فروش در حساب‌هاى جارى شرکت خودبه‌خود رخ مى‌دهد در صنایع مختلف متفاوت است. براى محاسبهٔ آن در صنایع مختلف باید نسبت سرمایه در گردش خالص به فروش را محاسبه کرد. معمولاً این نسبت رقمى کمتر از ۳۰/۰ است. مقدار ۳۰/۰ یعنى براى یک ریال فروش ۳۰/۰ ریال سرمایه در گردش موردنیاز است. این نسبت در بسیارى از شرکت‌ها به بیش از ۲۵/۰ مى‌رسد؛ از آن جمله است: صنایع نساجی، تولید لباس، ماشین‌آلات، قطعات کامپیوتر و صنایع الکترونیک برعکس، در صنایع حمل‌ونقل زمینی، هوائی، تلفن و موادغذائی، این نسبت به ۱۰/۰ یا کمتر مى‌رسد

شرکت‌هائى که بتوانند فروش مستمر داشته باشند، دارائى‌ها و بدهى‌هاى جارى آنها به‌صورت جزء لاینفک ترازنامه آنها درخواهد آمد

فرض بر این است که فروش مرتب افزایش مى‌یابد و بخشى از کل فروش به‌صورت فصلى صورت مى‌گیرد. دارائى‌هاى جارى دائمى شرکت شامل اقلامى از دارائى جارى است که براى رسیدن به حجم فروش مورد انتظار لازم است. نوسانات دارائى‌هاى جارى در آن بخش از کل فروش به‌وجود مى‌آید که به‌صورت فصلى انجام مى‌شود

بدهى‌هاى جارى دائمى شامل اقلامى از بدهى جارى مى‌شود که خودبه‌خود براى رسیدن به حجم مورد انتظار فروش لازم است. بدهى‌هاى جارى متغیر نتیجه فروش فصلى است. شرکت‌ها مى‌توانند بخشى از بدهى‌هاى دائمى شرکت را از محل وام‌هاى بلندمدت یا از محل حقوق صاحبان سهام تأمین کنند

استراتژى سرمایه در گردش و ریسک و بازده

شرکت‌ها مى‌توانند یا به‌ کارگیرى استراتژى‌هاى گوناگون، در رابطه با مدیریت سرمایه در گردش، میزان نقدینگى شرکت را تحت‌تأثیر قرار دهند. این استراتژى‌ها را میزان ریسک و بازده آنها مشخص مى‌کند. مدیران سرمایه در گردش به دو دسته تقسیم مى‌شوند: محافظه‌کار و متهوّر جسور . استراتژى‌ محافظه‌کارانه در مدیریت سرمایه در گردش باعث خواهد شد که قدرت نقدینگى بیش از حد بالا برود. در اجراء سیاست محافظه‌کارانه سعى مى‌شود که ریسک ناشى از ناتوانى بازپرداخت بدهى‌هاى سررسید شده به پائین‌ترین حد برسد. مدیر، در این نوع استراتژی، مى‌کوشد تا مقدار زیادى دارائى جارى که نرخ بازده آنها پائین است نگه دارد، از این‌رو، شرکت‌هائى که چنین استراتژى‌اى داشته باشند به‌اصطلاح داراى ریسک نقدینگى و بازده اندک خواهند بود. مدیر سرمایه در گردشِ با استراتژى جسورانه مى‌کوشد تا با داشتن کمترین میزان دارائى جاری، از بدهى‌هاى جارى بیشترین استفاده را ببرد و شرکت را به این‌گونه اداره کند. در اجراء این استراتژی، ریسک نقدینگى بسیار بالا خواهد رفت و شرکتى که این استراتژى را به اجراء درآورد، بارها در وضعیتى قرار مى‌گیرد که نمى‌تواند بدهى‌هاى سررسیدشده را بپردازد. از سوى دیگر، چون حجم دارائى‌هاى جارى به پائین‌ترین حد مى‌رسد، نرخ بازده سرمایه‌گذارى بسیار بالا مى‌رود البته اگر شرکت ورشکست نشود. شرکت‌هائى که استراتژى جسورانه در پیش مى‌گیرند ریسک بالائى را مى‌پذیرند و نرخ بازدهى آنها بالا است. شرکت‌ها مى‌توانند در اداره امور دارائى‌هاى جارى و بدهى‌هاى جاری، استراتژى‌هاى گوناگونى به‌کار ببرند. با ترکیب این استراتژى‌هاى گوناگون مى‌توان سیاستى را در پیش گرفت که سرمایه در گردش به حد مطلوب برسد .

اهمیت مدیریت سرمایه در گردش

اهمیت روزافزون مدیریت سرمایه در گردش باعث شده است که این موضوع به‌صورت یک رشته تخصصى مدیریت مالى درآید. در شرکت‌هاى بسیار بزرگ، تعدادى مدیر اجرائى متخصص حضور دارند که تمام‌وقت و انرژى خود را منحصراً صرف اداره سرمایه در گردش شرکت مى‌کنند. دلایل اهمیت این موضوع به‌شرح زیر است

سطوح واقعى و مطلوب دارائى‌هاى جارى با توجه به تغییراتى که در فروش واقعى و پیش‌بینى‌شده رخ مى‌دهد دستخوش تغییرات دائمى است. این وضع باعث مى‌شود که درباره سطح مطلوب یا موردنظر از دارائى‌هاى جاری، به‌صورت مستمر روزانه تصمیماتى گرفته شود.

۲. شاید با توجه به تغییراتى که در میزان دارائى‌هاى جارى رخ داده است، مدیران مجبور شوند در تصمیماتى که قبلاً براى تأمین مالى گرفته‌اند تجدیدنظر کنند؛ مثلاً اگر براى تأمین مالى دارائى‌هاى جارى از مبالغ سنگینى وام کوتاه‌مدت استفاده شده است، گرفتن وام‌هاى اضافى و تمدید وام‌هائى که به سررسید مى‌رسند مستلزم صرف وقت و انرژى بیشتر مدیریت شرکت خواهد بود

۳. میزان منابع و مصارف وجوهى که به سرمایه در گردش تخصیص داده مى‌شود باید مشخص شود. دارائى‌هاى جارى حدود ۷۵ درصد کل دارائى‌هاى شرکت و بدهى‌هاى جارى حدود ۶۰ درصد ساختار سرمایه هستند. این بدان معنا است که به‌عنوان مثال اگر کل دارائى‌هاى یک شرکت ۵۰۰ میلیارد ریال باشد، مبلغ ۳۷۵ میلیارد ریال آن ممکن است به‌صورت دارائى‌هاى جارى باشد و بدهى‌هاى جارى هم حدود ۳۰۰ میلیارد ریال خواهد شد

۴. اگر مدیریت سرمایه در گردش صحیح نباشند، احتمال دارد فروش و سود شرکت کاهش یابد و چه‌بسا شرکت در پرداخت به موقع دیون و تعهدات خود ناتوان بماند

چرخش وجه نقد

تولید کالا مستلزم صرف سرمایه در گردش است. شرکت‌ها براى تولید کالا مجبور هستند ابتدا مواد اولیه بخرند، سپس آنها را تغییر شکل داده، به‌صورت کالاى ساخته‌شده درآورند آنگاه با فروش موجودى کالاى ساخته‌شده، حساب‌هاى دریافتنى یا اسناد دریافتنى افزایش مى‌یابند و با وصول مطالبات، دورهٔ گردش وجه نقد به پایان مى‌رسد. از آنجا که براى خرید مواد اولیه و پرداخت دستمزد کارگران بلافاصله وجوه نقد پرداخت نمى‌شود. مقدارى از سرمایه در گردش از محل حساب‌هاى پرداختنى و سایر هزینه‌هاى پرداختنى تأمین مى‌گردد.

تقریباً همه شرکت‌ها فعالیتى مستمر و دائم دارند و براى مراحل تولید، سرمایه در گردش لازم است. چرخش وجه نقد از زمانى‌که شرکت بابت مواد اولیه پول پرداخت مى‌کند شروع مى‌شود و تا هنگامى‌که مطالبات ناشى از فروش کالا را دریافت مى‌کند ادامه مى‌یابد. طول دورهٔ گردش وجه نقد به شیوهٔ زیر محاسبه مى‌شود: متوسط دوره‌اى که این پول به‌صورت موجودى کالا است، به‌اضافه متوسط زمان وصول مطالبات، منهاى مهلت پرداخت حساب‌هاى پرداختنی. براى محاسبه متوسط دوره‌اى که پول به‌صورت موجودى کالا است. عدد ۳۶۰ را بر نسبت گردش موجودى کالا تقسیم مى‌کنیم

چرخش وجه نقد نشان‌دهنده دوره یا مدت زمانى است که وجوه نقد به مصرف فرآیند عملیاتى شرکت براى تولید یک قلم محصول مى‌رسد. کوتاه کردن این دوره به مفهوم این است که براى حجم معینى از تولید، مقدار کمترى وجه نقد به مصرف مى‌رسد. کوتاه کردن متوسط دوره‌اى که پول به‌صورت موجودى کالا است یا با کوتاه کردن متوسط دوره وصول مطالبات یا از طریق طولانى‌تر کردن مهلت پرداخت حساب‌هاى پرداختنی، چرخش وجه نقد را کوتاه‌تر کرد

طول زمان چرخش وجه نقد فقط یکى از عوامل تعیین‌کنندهٔ سرمایه در گردش خالص مورد نیاز است. حتى اگر طول زمان چرخش وجه و هر یک از اجزاء تشکیل‌دهندهٔ آن ثابت بمانند، باز هم عامل اصلی، حجم تولید است که تعیین‌کننده مقدار سرمایه‌اى است که باید به هریک از مراحل دوره گردش اختصاص یابد و آن هم در گرو پیش‌بینى حجم فروش براى آینده نزدیک است

سیستم اطلاعات سیاستگزارى مدیریت مالى

سیستم اطلاعات سیاستگزارى مالى یکى از زیرمجموعه‌هاى سیستم اطلاعات مدیریت (MIS) است. اطلاعاتى که به‌وسیله این سیستم به‌دست مى‌آید به سیاستگزاران مدیریت مالى این امکان را مى‌دهد که به‌طور سیستماتیک درآمدها و هزینه‌هاى دولت را مورد بررسى قرار دهد

این سیستم باید داراى مشخصات زیر باشد:

اطلاعات سیاستگزارى مدیریت مالى باید به روز و تازه باشد.

۲. اطلاعات سیاستگزارى مدیریت مالى باید دقیق، صحیح و قابل اعتماد باشد و سیاستگزاران مدیریت مالى باید به صحت آن اطمینان داشته باشند.

۳. اطلاعات سیاستگزارى مدیرتى مالى باید مختصر بوده و لُب مطلب را بیان نمایند

۴. اطلاعاتى را باید به سیاستگزاران مدیریت مالى داد که به آن نیاز دارد

۵. اطلاعات مدیریت مالى باید کامل باشد، به‌عبارت دیگر نداشتن اطلاعات، بهتر از داشتن اطلاعات ناقص است.

مراحل سیستم اطلاعات سیاستگزارى مدیریت مالى

مطالعه و بررسى سیستم اطلاعاتى موجود

در این مرحله ماهیت، کیفیت اطلاعات و چگونگى جریان و استفاده از درآمدها و هزینه‌ها و کسرى بودجه مورد استفاده قرار مى‌گیرد

تعیین اولویت‌هاى اطلاعاتى

در این مرحله مبادرت به تعیین نیازهاى اطلاعاتى سیاستگزاران مدیریت مالى و اولویت‌بندى آنها مى‌شود. همچنین در این مرحله مثلاً در زمینه پیش‌بینى درآمدها به اولویت‌هاى اطلاعاتى پیش‌بینى‌هاى درآمدها نگریسته مى‌شود

طراحى سیستم اطلاعاتى جدید

در این مرحله عامل مهمى که باید در نظر گرفته شود، لیست اولویت‌هاى سیستم‌هاى اطلاعاتى مدیریت مالى است. با توجه به این لیست، باید سیستمى طراحى شود که به‌وسیله آن تمامى اطلاعات و گزارش‌هاى مهم و ضرورى منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینه‌هاى دولت‌ها اخذ و پردازش گردد

انتخاب رایانه

آشنائى سیاستگزاران مدیریت مالى با رایانه براى تصمیم‌گیرى آنان از جمله ضروریات است. چرا که آنان باید گزارش‌هاى مالى را درست بفهمند و درست تعبیر و تفسیر نمایند. در این مرحله سیاستگزاران مدیریت مالى با توجه به میزان اطلاعاتى که مى‌خواهند در رایانه انباشت نمایند، نسبت به آن میزان، نوع رایانه را براى خرید انتخاب مى‌نمایند

مقایسه سیاست‌هاى سرمایه در گردش

نسبت‌هاى مالى هریک از شرکت‌ها نشان‌دهنده نوع استراتژى‌اى است که در خصوص دارائى‌هاى جارى و بدهى‌هاى جارى اعمال مى‌کند و مى‌توان گفت که آیا مدیریت سرمایه در گردش آنها جسورانه یا محافظه‌کارانه است. محور عمودى نمودار A نمایانگر نقاطى است که نشان‌دهنده نسبت بدهى‌هاى جارى به کل دارائى‌ها است و هدف نشان دادن نوع استراتژى شرکت در خصوص بدهى‌هاى جارى بوده است. هرقدر مقدار این نسبت بزرگ‌تر باشد مؤید این است که استراتژى شرکت در خصوص بدهى‌هاى جارى جسورانه‌تر است.

از LR۱ براى نشان دادن استراتژى شرکت در خصوص دارائى‌هاى جارى استفاده کرده‌ایم

در مورد هر شرکت مقدار LR۱ ـ ۱ را محاسبه کرده‌ایم. بنابراین، براى محاسبه ریسک و بازده شرکت در سایه اجراء نوع استراتژى در خصوص دارائى‌هاى جارى از LR۱ ـ۱ استفاده کرده‌ایم. بالاترین مقادیر متعلق به LR۱ ـ ۱ مؤید این است که مدیریت شرکت در خصوص دارائى‌هاى جارى حالت جسورانه‌ترى به خود گرفته است؛ زیرا مقدار LR۱ ـ ۱ نمایانگر درصدى از دارائى‌هاى جارى است که به‌صورت وجوه نقد و اوراق بهاءدار قابل‌فروش نیست

نمودار A نشان مى‌دهد که شرکت ۲ در مقایسه یا نه شرکت دیگر، از نظر سیاستى که در خصوص سرمایه در گردش دارد، از همه محافظه‌کارتر است. چنین به‌نظر مى‌رسد که سیاست‌هاى آن در هر دو مورد هم از نظر دارائى‌هاى جارى و هم از نظر بدهى‌هاى جاری محافظه‌کارانه است. سیاستى که شرکت‌هاى ۶ و ۸ در مورد دارائى‌هاى جارى خود اعمال مى‌کنند، در مقایسه با شرکت ۲جسورانه‌تر، ولى از بقیه شرکت‌هاى مندرج در این جدول محافظه‌کارانه‌تر است. شرکت‌هاى ۶ و ۸ داراى سیاست محافظه‌کارانه در خصوص دارائى‌هاى جارى خود هستندو مى‌توان ادعا کرد که در اداره امور سرمایه در گردش، به‌طور کلی، از نوعى سیاست معتدل پیروى مى‌کنند و در مرز محافظه‌کارى قدم برمى‌دارند

با توجه به نمودار A بقیه شرکت‌ها شش شرکت دیگر از نظر مدیریت دارائى‌هاى جارى حالت جسورانه و از نظر مدیریت بدهى‌هاى جارى سیاست محافظه‌کارانه دارند، به‌طور کلی، مى‌توان ادعا کرد که این شش شرکت، در مجموع، نوعى سیاست معتدل دارند

چه مقادیرى از نسبت‌ها دال بر ریسک و بازده نسبتاً زیاد یا سیاستى است که مى‌توان آن را جسورانه خواند؟ کدام مقدار از نسبت‌ها سیاست‌هاى محافظه‌کارانه را به سیاست جسورانه تبدیل مى‌کند؟ هیچ‌گاه نمى‌توان به این‌گونه پرسش‌ها پاسخى دقیق داد. در عین حال، نمودار A نشان مى‌دهد که شرکت‌هاى ۳، ۴، ۱، ۹، ۷و ۵، از نظر مدیریت بدهى جاری، داراى سیاست مشابهى هستند. به‌نظر مى‌رسد که سیاست کلى این شش شرکت از نوع متعادل است، ولى مدیریتى که شرکت ۵ در مورد دارائى‌هاى حارى خود اجراء مى‌کند. از همه جسورانه‌تر است

جدول نسبت مالى چندین شرکت منتخب

ارقام به میلیون دلار (LR۱ ـ ۱) (LR۱ ـ ۱) نسبت بدهى‌هاى جارى به کل دارائى‌ها
شماره شرکت دارائى‌هاى نقدى دارائى‌هاى جارى کل دارائى‌ها جارى بدهى‌هاى شماره ۱
۱ ۳،۸۱۶ ۱۶،۳۲۰ ۶۹،۴۸۴ ۱۵،۲۲۰ %۲۳۳ %۷۶۷ %۲۱۹
۲ ۷۸ ۱۳۰ ۱۷۵ ۴۵ %۶۰۰ %۴۰۰ %۲۵۷
۳ ۱۸۵ ۶۱۳ ۲،۲۷۶ ۴۳۲ %۳۰۲ %۶۹۸ %۱۹۰
۴ ۱۷۱ ۶۷۳ ۲،۹۱۶ ۵۲۹ %۲۵۴ %۷۴۶ %۱۸۱
۵ ۶۹ ۱،۰۲۱ ۵،۸۳۴ ۱،۰۱۶ %۰۶۸ %۹۳۲ %۱۷۴
۶ ۲۰۵ ۴۷۳ ۵،۹۶۸ ۷۹۹ %۴۳۳ %۵۶۷ %۱۳۴
۷ ۲۶ ۲۳۳ ۱،۴۰۵ ۳۲۲ %۱۱۲ %۸۸۸ %۲۲۹
۸ ۵۲ ۱۳۷ ۲۳۵ ۶۳ %۳۸۰ %۶۲۰ %۲۶۸
۹ ۱۶۶ ۸۵۶ ۱،۰۱۱ ۲۰۹ %۱۹۴ %۸۰۶ %۲۰۷

 

استراتژى‌ دارائى‌هاى جارى

داشتن نوعى استراتژى‌ در اداره امور سرمایه در گردش مستلزم تعیین و حفظ سطح معینى از هریک از اقلام دارائى جارى و کل دارائى‌هاى جارى مى‌گردد

استراتژى محافظه‌کارانه

استراتژى محافظه‌کارانه آن است که شرکت یا نگهدارى پول نقد و اوراق بهاءدار قابل‌فروش مى‌کوشد قدرت نقدینگى خود را حفظ کند. ریسک این استراتژى بسیار اندک است؛ زیرا داشتن قدرت نقدینگى نسبتاً زیاد به شرکت این امکان را مى‌دهد که موجودى کالا را به مقدار کافى تهیه و اقدام به فروش نسیه کند. از این‌رو، این شرکت‌ها ریسک از دست دادن مشترى بسیار اندک است. از طرف دیگر، نقدینگى نسبتاً زیاد به آنها این امکان را مى‌دهد که بدهى‌هاى سررسیدشده را به موقع بپردازند و با خطر ورشکستگى مواجه نشوند

معمولاً مدیران مالى وصول مطالبات را به‌عنوان یکى از منابع تهیه پول براى پرداخت بدهى‌هاى خود به حساب مى‌آورند و توقع دارند که با وصول آنها بتوانند بدهى‌هاى جارى خود را بپردازند. اگر در مواردى وصول مطالبات کمتر از مبلغ مورد انتظار شود یا شرکت نتواند برخى از اقلام بدهى را که سررسید شده‌اند تمدید کند، آنگاه قدرت نقدینگى شرکت این توان را به وى مى‌دهد که از عهده پرداخت این نوع بدهى‌ها برآید. مدیرمالى‌اى که در اداره امور سرمایه در گردش محافظه‌کارانه عمل مى‌کند بازدهى اندکى خواهد داشت؛ زیرا پول نقد و اوراق بهاءدار قابل‌فروش، یا اصلاً بازدهى ندارند یا بازدهى بسیار ناچیزى خواهد داشت به‌علاوه، اجراء این سیاست گاه باعث مى‌شود که سطح موجودى کالا به چندین برابر مقدار موردنیاز برسد؛ زیرا نظر مجرى این سیاست این است که بتواند پاسخگوى سفارش‌هاى پیش‌بینى‌نشدهٔ مشتریان احتمالى باشد. وجوه به‌کار گرفته شده در موجودى کالاى اضافى هیچ نوع سودى را عاید شرکت نخواهد کرد؛ از این‌رو نرخ بازدهى شرکت کاهش مى‌یابد.

استراتژى‌ جسورانه

مدیرى که از استراتژى جسورانه استفاده مى‌کند، همواره مى‌کوشد تا وجوه نقد و اوراق بهاءدار قابل‌فروش را به حداقل ممکن برساند. اگر مدیر جسوارنه عمل کند، در صدد برمى‌آید تا وجوهى را که در موجودى کالا سرمایه‌گذارى مى‌شود به حداقل برساند. شرکتى که شهامت این را دارد تا وجوه نقد و اوراق بهاءدار را به حداقل برساند باید ریسک عدم پرداخت به موقع بدهى‌هاى سررسیدشده را بپذیرد. چنین شرکتى شاید نتواند پاسخگوى سفارش‌هاى مشتریان باشد و از این لحاظ هم متحمل ضرر خواهد شد (چون نمى‌تواند فروش کند). شرکت براى جبران چنین ضررهائی، در اجراء سیاست جسورانه خود درصدد برمى‌آید تا براى تهیه دارائى‌هاى ثابت، منابع مالى را مورداستفاده قرار دهد. این استراتژى بدین‌معنى است که نرخ بازدهى دارائى‌هاى ثابت از نرخ بازدهى وجوه نقد و اوراق نقد و اوراق بهاءدار قابل‌فروش به مراتب بیشتر است

اقلام تشکیل‌دهنده ترازنامه و فروش

شرکت‌هاى رامسر و کارون دو نمونه از شرکت‌هائى هستند که نمونه‌هاى جالبى از نظر تغییر اقلام تشکیل‌دهنده ترازنامه (در سایه تغییراتى که در طى چند سال در فروش رخ مى‌دهد)ارائه مى‌کنند. داده‌هاى متعلق به شرکت رامسر در جدول A درج شده است. روند تغییرات ساختار دارائى و سرمایه این شرکت در نمودار B نشان داده شده است

جدول A مؤید این است که فروش شرکت رامسر حدود ۵۳ درصد افزایش یافته است ولى از ۱۳۶۵ تا پایان ۱۳۷۱ کل دارائى‌ها فقط ۲۱ درصد افزایش یافته است

 

جدول داده‌هاى مالى شرکت رامسر (ارقام به میلیارد ریال)

 

سال کل فروش کل دارائى‌ها دارائى‌هاى جارى بدهى‌هاى جارى

دارائى‌هاى جارى

به‌کل دارائى‌ها

بدهى‌هاى جارى

به کل دارائى‌ها

نسبت جارى
۱۳۶۵ ۴،۷۷۵ ۲،۹۲۹ ۲،۰۴۴ ۱،۵۴۸ %۵۳ ۱/۳۲
۱۳۶۶ ۵،۲۸۴ ۳،۳۶۴ ۲،۳۴۰ ۱،۷۵۹ %۵۲ ۱/۳۳
۱۳۶۷ ۵،۲۱۷ ۳،۵۱۰ ۲،۴۰۱ ۱،۷۲۷ %۶۸ %۴۹ ۱/۳۹
۱۳۶۸ ۵،۶۳۱ ۳،۷۲۹ ۲،۴۲۷ ۱،۷۴۶ %۶۵ %۴۷ ۱/۳۹
۱۳۶۹ ۵،۹۹۶ ۳،۶۰۰ ۲،۲۳۱ ۱،۵۳۹ %۶۲ %۴۳ ۱/۴۵
۱۳۷۰ ۶،۴۰۹ ۳،۴۴۱ ۱،۸۷۶ ۱،۴۳۷ %۵۵ %۴۲ ۱/۳۱
۱۳۷۱ ۷،۳۰۷ ۳،۵۵۶ ۲،۰۱۰ ۱،۵۵۳ %۵۷ %۴۴ ۱/۲۹

در طى این دوره، دارائى‌هاى جارى و بدهى‌هاى جارى فقط اندکى افزایش یافت و این وضع مؤید ثبات نسبت جارى است. شرکت رامسر از ۱۳۶۰ تا پایان ۱۳۶۵ در خصوص بدهى‌هاى جاری، استراتژى جسورانه در پیش گرفته بوده است؛ زیرا نسبت بدهى جارى به کل دارائى نسبتاً بزرگ بوده است. نمودار B نشان مى‌دهد که اگرچه این نسبت از سال ۱۳۶۵ روند نزولى پیموده است، باز هم مقدار آن به‌حدى است که از استراتژى نسبتاً جسورانهٔ مدیر سرمایه در گردش حکایت مى‌کند. همچنین نمودار B نشان مى‌دهد که کل دارائى و بدهى جارى تغییر ناچیزى کرده‌اند و افزایش در فروش از محل وام بلندمدت و حقوق صاحبان سهام تأمین مالى شده است. در طى این سال‌ها، افزایش کل دارائى‌ها عمدتاً ناشى از افزایش دارائى‌هاى ثابت بوده است.

منبع»؟؟؟

نرم‌افزار جامع مالی و اداری ویژن

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا